با توجه به اهمیت این قیام برخی از مورخین در مورد این حادثه مطالب و روایاتی را نقل کرده اند که تا مدتها به صورت شفاهی و سینه به سینه در بین مردم و اهل علم نقل می شد. نخستین شخصیتی که اقدام به گردآوری روایات مربوط به حادثه کربلا نمود، ابومخنف لوط بن یحیی (متوفی 157ق) است.
آثار ابومخنف
نجاشی 28 اثر (نجاشی، رجال، ج2، ص 191 -192)؛ ابن الندیم 33 اثر را به وی نسبت می دهد. نام برخی از این آثار در این دو منبع با یکدیگر متفاوت است. شیخ طوس نیز ضمن نام بردن از 5 کتاب وی به اثری با عنوان «کتاب خطبه الزهرا » نیز اشاره می کند (طوسی، فهرست کتب الشیعه و اصولها، ص 381).
مقتل الحسین (علیه السلام)
یکی از تخصص های خاصی که ابومخنف داشته در ارتباط با واقعه کربلاست. ابومخنف در این زمینه کتابی با عنوان مقتل الحسین داشته که مهمترین و کهن ترین اثر در این زمینه شمرده میشود. این اثر بنا به گفته علامه تستری صحیحترین مقتل امام حسین(ع) به شمار می آید و حدود 70 سال پس از واقعه عاشورا نوشته شده است. اربلی در این خصوص می گوید: «بیشترآنچه که مردم از شعر امام حسین (ع) به نقل از روایات ابومخنف است و او این اشعار را از مواضعش و از افراد ثقه نقل کرده است».
راویان ابومخنف در خصوص حادثه کربلا
ابومخنف کتاب مقتل الحسین (ع) را بر پایه منابع شفاهی محکمی تدوین نموده است که برخی از راویان وی شاهد عینی حاضر در واقعه کربلا بوده اند به عنوان نمونه به چند تن از این راویان اشاره می شود.
شریک بن اعور بن حارث همدانی، وی همراه عبیدالله بن زیاد از بصره به کوفه آمد، ولی بیمار شد و در منزلی که مسلم بن عقیل پنهان شده بود بستری گردید و با مسلم گفت وگوها داشت و از آنچه در کوفه و روزهای قبل وبعد واقعه رخ داد باخبر و شاهد حوادث و اوضاع و احوال آن ایام بوده است.
شبث بن ربعی، از فرماندهان عمر بن سعد در کربلا بود، چند سال پس از حادثه عاشورا، در زمان حکومت مصعب بن زبیر از این فاجعه سخن می گفت.
ضحاک مشرقی از دیگر راویان ابومخنف است. وی یکی از اهالی کوفه بود که دعوت امام را برای یاری نپذیرفت، ولی شب و روز تمام قضایای عاشورا را که به چشم خود دیده بود در کوفه نقل می کرد. بسیاری از اخبار کربلا توسط این فرد روایت شده چنانچه گویا وقایع نگار یا سخنگوی حسین بن علی (ع) بوده و وظیفه داشته اخبار این حادثه را به گوش همه برساند.
علاوه بر افراد مذکور، راویان موثق بسیاری را می توان نام برد که شاهد عینی حادثه بوده اند و گزارش آنان برای شیعه و سنی حجت و سند است. در اینجا فقط به یک نمونه بسنده می شود. ابومخنف در موارد از امام علی بن الحسین زین العابدین (ع) روایت نقل می کرده و سند برخی از روایات با دو واسطه به آن حضرت می رسد. او همچنین روایاتی را نیز با یک واسطه از امام محمد باقر (ع) چند روایت هم بی واسطه از امام جعفر صادق (ع) نقل کرده است.
غالب روایات او با یک یا حداکثر دو واسطه نقل شده است و در برخی موارد از کسانی چون عقبه بن سمعان، غلام عبدالرحمن بن عبدربه نقل شده که در روز عاشورا در کنار امام حسین (ع) بوده اند ولی به شهادت نرسیده اند و یا در پارهای موارد از کسانی چون حمید بن مسلم وعفیف بن زهیر وکثیر بن عبدالله شعبی اخبار کربلا را نقل کرده که خود جزو شهود قتل امام حسین(ع) بودهاند.
ویژگی دیگری که باعث شده تا روایات ابومخنف استحکام و قوت خاصی داشته باشد این است که این روایات پس از او توسط هشام بن محمدبن سائب کلبی(درگذشته به سال 206 هـ)، نسب شناس معروف که شاگرد ابومخنف بوده، نقل شده است و مورخین بعدی همچون واقدی (م.207 هـ)، طبری (م.310هـ)، ابن قتیبه (م.322 هـ)، مسعودی (م.345هـ)، شیخ مفید (م.413هـ) و سایر مورخان از طریق هشام که قابل اطمینان و ثقه است، این روایات را نقل کرده اند.
قدیمی ترین و معتبرترین مورخی که روایات ابومخنف را از طریق هشام بن محمد نقل کرده، طبری است. وی در ذیل حوادث سال های 60-61 روایات هشام را با ذکر دقیق اسناد آن نقل نموده است، پس از او ابوالفرج اصفهانی در کتاب «مقاتل الطالبیین» اخبار مقتل ابی مخنف را با ذکر نام ابی مخنف نقل کرده که در پاره ای موارد، اسناد ابوالفرج کاملاً مطابق با اسناد طبری است. پس از ابوالفرج اصفهانی، کهن ترین متن تاریخی که حادثه عاشورا را بدون واسطه ای از کتاب هشام کلبی نقل کرده، «الارشاد» شیخ مفید (م.413ق) است. شیخ مفید خود تصریح می کند که اخبار مربوط به این حادثه را از روایات کلبی نقل کرده است. پس از او نیز سبط بن جوزی (م.654 هـ) در کتاب «تذکره الخواص» بنا به تصریح خود اخبار کربلا را از هشام کلبی روایت و تحریر کرده است.
با مقایسه و تطبیق متن گزارش هایی که طبری، شیخ مفید و سبط ابن جوزی از هشام کلبی نقل کرده اند متوجه این امر می شویم که متن این گزارش ها بجز در موارد بسیار اندکی همچون واو، فاء و برخی کلمات کاملاً با یکدیگر تشابه و همانندی دارند و از سویی این مورخان تصریح به نقل حوادث از کتاب هشام کلبی دارند. از سوی دیگر طبری و سبط بن جوزی از بزرگان اهل سنت و شیخ مفید از بزرگان شیعه به شمار می آیند و ابوالفرج اصفهانی نیز شیعه زیدی است. با عنایت به این نکات صحت روایات نقل شده مورد تأیید قرار می گیرد. در میان این منابع چهارگانه طبری بیش از سایرین و سپس شیخ مفید بیش از ابوالفرج و ابوالفرج بیش از ابن جوزی اخبار مقتل ابی مخنف را نقل کرده اند. علاوه بر این تنها طبری و ابوالفرج به ذکر دقیق اسناد و واسطه های ابی مخنف در نقل حوادث اهتمام داشته و شیخ مفید و ابن جوزی غالباً اخبار را بدون ذکر اسناد و تنها با درج نام یک نفر از اعضاء سلسله سند نقل نموده اند.
اصل کتابِ مقتل الحسین به دست نیامده و هیچ نسخه صحیحی از آن باقی نمانده است. نسخه ای که اخیرا از کتاب مقتل الحسین پیدا شده و به چاپ رسیده، به هیچ وجه از ابومخنف نیست و با روایات او هیچ نسبتی ندارد. شیخ عباس قمی در این خصوص می گوید: «مقتل ابومخنف اگر در دست بود در نهایت اعتبار بود چنانکه از نقل اعاظم علمای قدیم از آن معلوم می شود. لکن افسوس و آه که اصل آن مقتل مانند کلبی و مدائنی و امثال آنها بتمادی ایام مفقود شده و به دست ما نرسیده و اما این مقتلی که در دست است و در آخر عاشر بحار طبع شده است و به ابومخنف بیچاره نسبت می دهند معلوم نیست از کیست و از ابومخنف نیست و ابوجعفر طبری در تاریخ خود در باب مقتل امام حسین (ع) از مقتل ابومخنف بسیار نقل کرده و من بسیاری از آن را در نفس المهموم نقل کردم و کسی که آن منقولات را با مقتل معروف منتسب به ابو مخنف مطابقت کند می باید که ابداً بهم ربطی و نسبتی ندارند. فعلی هذا این کتاب ابی مخنف معروف اعتبار ندارد و بر متفردات آن هیچ اعتبار نیست و الله العالم.
آقای محمدهادی یوسفی غروی پس از کوشش های بسیار و با شیوه علمی روایات ابومخنف را از طبری گردآوری و سپس با آنچه که شیخ مفید و ابوالفرج و سبط ابن جوزی از مقتل ابی مخنف نقل کرده اند تطبیق نموده و پس از یک مقایسه تطبیقی بین این چهار اثر آن را با مقدمه ای محققانه و با پاورقی های عالمانه تحت عنوان وقعه الطف لأبی مخنف به چاپ رساند، که این کتاب توسط آقای جواد سلیمانی به فارسی ترجمه شده است.
نظر شما